دیشب تنها رفتم سینما... رفته بودم سینما که حال و هوایم عوض شود، یک دل سیر گریه کردم و برگشتم... فیلم تاثیر گذاری بود. به روایتی امروز روز دوم عید میباشد، من که اصلا حالیم نیست، کاری هم ندارم به اینها... آنقدر درس دارم که کمتر جائ باقی میماند برای فکر کردن به تو و او و خودم و ما... تنهایی سینما رفتن، بستنی خوردن، قدم زدن، خرید رفتن... هم عالمی دارد... این نیز بگذرد... جملهٔ حنا در فیلم که ترجیح میداد خوانده شود تا بخواند را مزه مزه میکنم، یک جورهأی دوست دارم خواند شوم... حتما فیلم "The reader" را ببینید.