از پله ها بالا می روم
قفل در را چندباره چک می کنم.
تقویم را نگاه می کنم،
روی دیروز را دوباره خط می زنم.
به ساعت نگاه می کنم،
چند دقیقه از وقت هر شب گذشته.
به کنجی پنجره دست می کشم.
ماشینی خواب خیابان را مخطل نمی کند.
فردا صبح چمن ها یخ زده خواهند بود.
خواب تو را می بینم...
قفل در را چندباره چک می کنم.
تقویم را نگاه می کنم،
روی دیروز را دوباره خط می زنم.
به ساعت نگاه می کنم،
چند دقیقه از وقت هر شب گذشته.
به کنجی پنجره دست می کشم.
ماشینی خواب خیابان را مخطل نمی کند.
فردا صبح چمن ها یخ زده خواهند بود.
خواب تو را می بینم...