میز کارم

.ما تازه با هم آشنا شدیم.اون من رو تحمل می کنه و من هرچی که دارم رو کولش انبار می کنم.طفلی هیچی هم نمی گه ،خودم رو گم می کنم و اون به هرچی تشر زدنام دیگه عادت کرده.فقط می مونه تا من هرچی دارم بریزم رو سرش و اون بازم هیچی نمی گه.اینم وضعمونه وقتای کلافه گی من